♥●•لبخند عاشقانه•●♥
بــــی تــــــو . . . بهشت بره جهنـــم

پسر: مي دوني فردا عمل قلب دارم؟

دختر : آره عزيزم

پسر : منتظرم ميموني؟

دخترصورتش رو  به سمت پنجره بر گردوند  تا پسره  اشکاش رو نبينه و گفت : منتظرت ميمونم

پسر: دوستت دارم

.

.

.

.

 بعد از عمل،پسر داشت به هوش مي آمد،به آرامي چشم باز کرد و اسم دختره رو زمزمه کرد

پرستار : آروم باش عزيزم تو بايد استراحت کني

پسر: ولي اون کجاست؟گفت که منتظرم ميمونه به همين راحتي گذاشت و رفت؟

پرستار : در حالي که سرنگ آرامش بخش را در سرم پسره خالي ميکرد رو به او گفت :

ميدوني کي قلبش رو به تو هديه کرده؟

پسر:اون؟اخه چرا؟؟؟؟؟؟

پرستار:شوخی کردم بابا رفته دستشویی الان میاد

 

 

------

یعنی عاشق این پرستاره بودماااا پسره رو اسکل کرده بود واسه دقایقی


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ شنبه 30 شهريور 1392برچسب:پرستار+داستان جالب, ساعت 21:16 توسط محمد حسین
solid" height=46 width=147 classid=clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6>

ساخت کد موزيک آنلاين